يهوديت 2
يهوديت (2)
11- تورات يا تاريخ يهود
تورات، واژهاي عبري و به معناي قانون است؛ زيرا در كتاب تورات، احكام و قوانين زيادي وجود دارد. نام ديگر تورات، شريعت است. متخصصين كتاب مقدس، چهار منبع اساسي براي تورات قائلند:
1- منبع الوهيمي E
2- منبع يهودي J
3- منبه كاهني P
4- منبع سفر تثنيه D (كه منبعي ويژه است)
يكي از قديميترين و معروفترين نقدهاي تورات و كتاب مقدس را دانشمند و فيلسوف هلندي "باروخ (بند يكت) اسپينوزا" (Baruch [ Benedict] Spinoza) (1632 – 1677) در كتابي به نام رسالهاي در الهيات و سياست (به زبان لاتيني) انجام كرده است.
اسپينوزا در كتاب خود با ذكر دليلهايي اثبات ميكند كه براي بررسي اعتبار كتاب مقدس، بايد به شواهد تاريخي و انتقادي آن پرداخت، و متأسف است كه پيشينيان، اين شناخت را متروك داشتهاند و يا اگر چيزي در باب آن نگاشتهاند، از دسترس ما به دور مانده است.
وي ميافزايد اكنون ما در شرايطي زيست مي كنيم كه مسائلي تعصب آميز به نام دين، معروف شده است و مردم براي عقل در اعتقادات خود سهمي قائل نيستند. از اين رو با نوميدي نسبي، پاي در اين راه مينهم و در نخستين گام، به بررسي نويسندگان كتاب مقدس (و قبل از همه، به مؤلف اسفار پنجگانه تورات) ميپردازم.
تقريبا همه (اهل كتاب) معتقدند كه موسي، تورات را تأليف كرده است بگونهاي كه فرقه "فريسيان" از يهود، در تأكيد بر اين عقيده، مخالف آن را مرتد دانستهاند. به همين دليل "ابن عزرا" كه دانشمندي نسبتا آزاد انديش بود، براي اظهار نظر خويش در اين باب جرأت نكرد و تنها با اشاراتي مبهم، اشتباه بودن اين اعتقاد عمومي را متذكر شد. اما من بدون ترس و واهمه پرده ابهام را از روي سخنان ابن عزرا برخواهم داشت و حقيقت را براي همه آفتابي خواهم كرد.
سپس اسپينوزا به بررسي علمي اسفار پنجگانه تورات ميپردازد و اثبات مي كند كه نويسنده آنها نمي تواند حضرت موسي (ع) باشد، بلكه نويسنده آنها كسي است كه سالها پس ازوي مي زيسته است. البته برخي عبارات تورات كنوني (مانند خروج باب 17: 14و اعداد باب 21: 14) معلوم ميشود كه حضرت موسي (ع) نيز نوشته هايي داشته است.
12- عهد عتيق
عهد عتيق، نامي است كه مسيحيان در مقابل عهد جديد خود به كتاب يهوديان دادهاند. مسيحيان به هر دو عهد عقيده دارند. عهد عتيق به زبان عربي و اندكي از آن به زبان كلداني نوشته شده است. اين دو زبان مانند عربي از زبانهاي سامي هستند.
كتاب تورات در آغاز عهد عتيق قرار دارد. همچنين نسخه اي از عهد عتيق به زبان يوناني وجود دارد كه از روي نسخه عربي ترجمه شده و آن را ترجمه سبعينيه (يا ترجمه هفتاد) مي نامند. گفته ميشود اين ترجمه، حدود سال 258 ق.م به امر "بطليموس فيلادلفوس" پادشاه مصر، توسط 72 تن انجام گرفته است.
اين نسخه تفاوتهايي با اصل عبري دارد و از همه مهمتر آنكه مشتمل بر قسمتهايي است كه در نسخه عبري وجود ندارد و يافت نميشود. اين بخشها "اپوكريفا" (Apocrypha) يعني پوشيده، نام دارد و از قديم الايام مورد شك بوده است؛ اما مسيحيان معمولا آن را مي پذيرفتهاند. حدود پنج قرن پيش، در جريان "نهضت اصلاح دين"، اعتبار اين قسمتها، مورد سوء ظن جدي مسيحيان پروتستان واقع شد. پس از مدتي، به سال 1826 جمعيت بريتانيايي و جمعيت آمريكايي طبع و نشر كتاب مقدس، به طور رسمي آنها را از كتاب مقدس كردند. كليساهاي كاتوليك و ارتدوكس، با اين عمل مخالفند و قسمتهايي مذكور را بخشي از عهد عتيق ميشمارند.
ارجاع به كتاب مقدس
همه ما با شيوه ارجاع به قرآن كريم آشنا هستيم و ميدانيم به جاي ذكر صفحه، از نام سوره و شماره آيه استفاده ميشود.پرهيز از ذكر صفحه، در صدها كتاب باستاني و مشهور معمول است؛ مانند آثار افلاطون، ارسطو، هومر، هرودت، شكسپير و غيره.
براي ارجاع به اين آثار تمهيدهايي انديشيدهاند و ابواب و فصول و شمارههاي ساختهاند تا ارجاع به چاپهاي خاصي محدود نشود و براي همه كارساز باشد. هنگام ارجاع به كتاب مقدس، نخست نام كتاب، آنگاه شماره باب و سرانجام شماره فقرات ذكر مي شوند؛ مثلا «پيدايش 1: 27» يعني سفر پيدايش، باب 1، بند 27.
عهد عتيق 39 كتاب دارد كه از نظر موضوع به سه بخش تقسيم ميشوند:
1- تورات و بخش تاريخي عهدعتيق
2- حكمت، مناجات و شعر
3- پيشگوييهاي انبيا
1-12- بخش تاريخي عهد عتيق
بخش تاريخي عهد عتيق، با تورات، و تورات، با سفر پيدايش آغاز ميشود. آفرينش جهان، آدم و حوا، و خوردن از درخت معرفت نيك و بد، همچنين اخراج آنان از باغ عدن، داستان فرزندان آدم، طوفان نوح، حوادث مربوط به حضرت ابراهيم، اسمائيل، اسحاق، يعقوب و يوسف در اين سفر آمده است. چهار سفر بعدي سيره حضرت موسي (ع) و تاريخ بنياسرائيل را شرح ميدهد.
اين سيره تولد، بعثت، هجرت (خروج از مصر در حدود 1290 ق.م)، تشكيل حكومت و رحلت آن حضرت را در بر دارد. مقدار زيادي از احكام و قوانين، ضمن عباراتي منسوب به وحي، در اين چهار سفر وجود دارد. به عقيده يهوديان و مسيحيان، مؤلف اسفار پنجگانه تورات، حضرت موسي (ع) است. مجموع اين پنج سفر، تورات خوانده ميشود.
1. سفر پيدايش: آفرينش جهان، داستانهاي حضرت آدم، نوح، ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، يعقوب و يوسف
2. سفر خروج: تولد و بعثت حضرت موسي، خروج بنياسرائيل از مصر به سينا و احكام
3. سفر لاويان: احكام كاهنان يعني روحانيون يهودي كه از نسل هارون و از خاندان لاوي هستند
4. سفر اعداد: آمار بنياسرائيل در عصر حضرت موسي، شريعت و تاريخ ايشان
5. سفر تثنيه: تكرار احكامي كه در اسفار پيشين آمده است و تاريخ بنياسرائيل تا رحلت حضرت موسي
تاريخ بنياسرائيل از زمان حضرت يوشع (ع) به بعد، در دوزاده كتاب بعدي ادامه مييابد. اين بخش، مشتمل بر 17 كتاب است:
6. صحيفه يوشع: تاريخ و سيره يوشع بن نوح جانشين حضرت موسي
7. سفر داوران: تاريخ قاضيان بنياسرائيل، قبل از نصب پادشاهان
8. كتاب روت: شرح حال زني به نام روت، از جدات حضرت داوود
9. كتاب اول سموئيل: تاريخ سموئيل نبي و تعيين شائول - يعني طالوت - به سلطنت
10. كتاب دوم سموئيل: پادشاهي حضرت داوود
11. كتاب اول پادشاهان: ادامه پادشاهي داوود و پادشاهي حضرت سليمان و جانشينان او
12. كتاب دوم پادشاهان: ادامه تاريخ پادشاهان بنياسرائيل تا حمله بخت نصر و جلاي بابل
13. كتاب اول تواريخ ايام: نسب نامه بنياسرائيل و تكرار تاريخ ايشان تا وفات داوود
14. كتاب دوم تواريخ ايام: تاريخ پادشاهي حضرت سليمان و ملوك بعدي تا جلاي بابل
15. كتاب عزرا: نوسازي اورشليم يعني بيت المقدس) آزادي يهوديان همراه عزير
16. كتاب نحميا: نوسازي اورشليم و بازگشت يهوديان از زبان نحميا اردشير اول پادشاه هخامنشي
17. كتاب استر: رفع خطر نابودي از يهود با وساطت استر، همسر يهودي خشايارشا، مدفون در همدان
2-12. حكمت، مناجات و شعر
اين بخش، مشتمل بر 5 كتاب است:
1. كتاب ايوب: ابتلا، بي صبري و صبر آن حضرت
2. كتاب مزامير يعني زبور داوود: مجموعه 150 قطعه مناجات
3. كتاب امثال سليمان نبي: كلمات حكمت آميز
4. كتاب: اسم مستعار حضرت سليمان، مشتمل بر نگرش بدبينانه به جهان
5. كتاب: اشعار عاشقانه
3-12. پيشگوييهاي انبيا
بخش پيشگوييهاي انبيا، مشتمل بر هشدارها و تهديداتي پيرامون سرنوشت بنياسرائيل است. براي فهميدن اين پيشگوييها، خواننده بايد از جريانات آن زمان كاملا آگاه باشد.
اين بخش مشتمل بر 17 كتاب است:
1. كتاب اشعيا: طولانيترين و معروفترين كتاب پيشگويي در عهد عتيق
2. كتاب ارميا: پيشگويي
3. كتاب مراثي: ارميا، نوحه سرايي آن حضرت بر خرابي اورشليم
4. كتاب حزقيال: پيشگويي
5. كتاب دانيال: پيشگويي و شرح مجاهدات حضرت دانيال نبي مدفون در شوش
6. كتاب هوشع: پيشگويي
7. كتاب يوئيل: پيشگويي
8. كتاب عاموس: پيشگويي
9. كتاب عوبديا: پيشگويي
10. كتاب يونس: پيشگويي و داستان رفتن وي در شكم ماهي
11. كتاب ميكاه: پيشگويي
12. كتاب ناحوم: پيشگويي
13. كتاب حبقوق: پيشگويي حضرت حبقوق نبي مدفون در تويسركان
14. كتاب صفنيا: پيشگويي
15. كتاب حجي: پيشگويي
16. كتاب زكريا: پيشگويي
17. كتاب ملاكي: پيشگويي
4-12- اپوكريفاي عهد عتيق
اينك براي آشنايي با اپوكريفاي عهد عتيق، نامهاي آن كتب را ميآوريم. لازم است اشاره كنيم كه نسخههايي از كتاب مقدس كه داراي اپوكريفاست، هم از نظر تعداد كتب اپوكريفا و هم از نظر ترتيب، با يكديگر اختلاف دارند. منبع بيشتر اين كتابها، ترجمه سبعينه است.
تاكنون اپوكريفا به زبان فارسي ديده نشده است، اما نسخههايي از آن به عربي و انگليسي و زبانهاي ديگر وجود دارد. يك مجموعه اپوكريفا در 241 صفحه به زبان عربي، مشتمل بر 10 كتاب زير است:
طوبيا
يهوديت
استر (يوناني)
حكمت
يشوع بن سيراخ
باروك
نامه ارميا
دانيال (يوناني)
مكابيان اول
مكابيان دوم
13- عقايد و احكام مذهبي
عالم ديني، پزشك و فيلسوف يهودي، موسي بن ميمون (1135 - 1204 م.) به آيين يهود، لباسي نو پوشاند و سيزده اصل براي آن ترتيب داد، به اين شرح:
1. وجود خدا
2. يگانگي او
3. مجرد بودن او
4. نداشتن زمان
5. حكمت او در امور
6. عدالت
7. قابل تقرب بودن از راه عبادت
اينها مربوط به خدا بود، اما ساير امور:
8. اعتقاد به نبوت
9.برتر بودن حضرت موسي (ع)
10. اعتقاد به آسماني بودن تورات
11. عدم جواز نسخ احكام
12. آمدن مسيحاي موعود
13. قيامت و جاودانگي نفس آدمي
1-13- خدا در يهوديت
يهوديت (مانند اسلام و مسيحيت) از آغاز بر توحيد استوار شده است و همه انبياي يهود، از حضرت موسي (ع) تا انبياي پرشمار بعدي، با شرك مبارزه كرده اند. بديهي است كه پيروان اديان توحيدي نيز در مواردي از دين خود غافل ميشوند و به گونه هايي از شرك روي ميآورند. اين مسأله هيچ گاه نظر پژوهشگران را نسبت به اصل اين اديان تغيير نداده است. آنان با قطع نظر از لغزشهاي پيروان يك دين، از تحقيقات خود دانسته اند كه اديان دو گونهاند:
الف) ادياني كه مردم را از شرك بر حذر ميدارند، مانند اديان ابراهيمي
ب) ادياني كه شرك را به مردم تعليم ميدهند، مانند اديان شرقي
نام خدا
نام خاص خدا در دين يهود، يهوه يعني باشنده (موجود) است. اين نام بسيار احترام دارد و بر زبان آوردن آن، حتي از طريق قرائت تورات حرام است. بر اثر اين تحريم، كسي تلفظ حقيقي آن را نميداند و گاهي در كتابهاي علمي مغرب زمين، از باب احتياط آن را بدون حركت (YHWH) ثبت ميكنند.
اما گروهي از محققان برآنند كه تلفظ حقيقي آن يهوه است. هنگامي كه معبد سليمان بر پا بود، بالاترين مقام مذهبي يهود، حق داشت سالي يك بار در روز عاشوراي تقويم يهودي (دهم ماه تشري، در اوايل پاييز)، در قدس الاقداس آن معبد، نام يهوه را بر زبان آورد و دعا كند. هنگام تلاوت تورات، نام مزبور به ادوناي - به معناي آقاي من - تبديل ميشود و حركات همين كلمه را روي آن ميگذارند؛ از اين رو، گاهي آن را يهوه ضبط كرده اند. (22)
يكي ديگر از نامهاي خدا، اهيه اشر اهيه است به معناي هستم آنچه هستم. اين نام، در سفر خروج 3:14 و در برخي ادعيه اسلامي (مانند دعاي شب عرفه) آمده است، و بر اثر نسخه برداري افراد كم اطلاع، به آهيا شراهيا تبديل گرديده است.
راهنما:
"ابوالبختري، وهب بن وهب كه در آغاز عصر بنىالعباس، به جعل حديث، اشتغال داشت، در يكي از احاديث ساختگي خويش، ياهو را اسم اعظم خدا معرفي كرد و اين امر، به مذاق صوفيان خوش آمد و آن را ترويج كردند. تركيب "ياهو" از نظر دستور زبان عربي، كاملا غلط است و از يهوه، اقتباس شده است. يهو و ياهو، نام برخي از بتهاي خاورميانه قديم بوده است."
14- طهور انبيا
يهوديان، به نبوت معتقدند و در مورد آن بحثهاي كلامي گسترده اي دارند. همچنين براي نبوت، معناي ويژهاي قائلند كه پيشگويي است و پيامبران بزرگي همچون اشعيا، ارميا، حزقيال و هوشع به عنوان نبي يعني پيشگو شهرت دارند.
پيامبران بسياري در كتاب عهد عتيق مطرح شده اند. (23) اشعيا، ارميا، عاموس با بيانات شيواي خود به بني اسرائيل هشدار ميدادند و آنان را از عاقبت كارهاي زشت و ناروايشان بر حذر ميداشتند و متذكر ميشدند كه اسارت ذلت باري در پيش دارند. اما آنان به اين گفتارها كمترين توجهي نميكردند و از سوي ديگر به قتل و حبس و آزار پيامبران خود كمر ميبستند (قرآن مجيد از اين امور بسيار سخن گفته است). هفده كتاب پايان عهد عتيق كه كتابهاي نبوت نام دارد، مشتمل بر اين پيشگوييهاست.
از 26 پيامبر مذكور در قرآن كريم، 20 تن به اهل كتاب مربوط مىشوند: آدم، نوح، ابراهيم، لوط، اسماعيل، اسحاق، يعقوب، يوسف، موسي، هارون، داوود، سليمان، الياس، اليسع، عزيز (عزرا)، ايوب، يونس، زكريا، يحيي و عيسي.
از آن انبيا، 6 تن به اهل كتاب ربطي ندارند: ادريس (مگر به نام اخنوخ در سفر پيدايش باب 5: 24)، شعيب (مگر به نام رعوئيل در سفر خروج باب 2: 18 يا به نام يترون در سفر خروج باب 3: 1)، ذوالكفل، هود، صالح و محمد.
15- حكومت بني اسرائيل
پس از حضرت موسي (ع)، حضرت يوشع بن نون (ع) به امر خدا به رهبري قوم برخاست. وي از رود اردن كه از شمال به جنوب فلسطين كشيده شده است، گذشت و بلاد كنعان و حدود آن را فتح كرد. به ادعاي عهد عتيق سكنه بومي آن مناطق قتل عام شدند و آن سرزمين به بني اسرائيل اختصاص يافت. جريان اين جنگها در ششمين كتاب عهد عتيق، به نام صحيفه يوشع موجود است. پس از حضرت يوشع (ع) مردان بزرگي در بني اسرائيل به رهبري مردم اشتغال داشتند كه داوران بني اسرائيل ناميده ميشوند. آنان عموما سمت پيامبري يا پادشاهي نداشتند. تاريخ اين رهبران در سفر داوران آمده است.
آخرين داور بني اسرائيل حضرت سموئيل (ع) دو پسر داشت كه شايستگي رهبري قوم را نداشتند. از اين رو، مردم از آن حضرت درخواست كردند كه پادشاهي براي آنان برگزيند. در واقع بني اسرائيل در آن زمان پادشاهي نداشتند. سموئيل پس از اصرار زياد مردم، از طرف خدا جواني را به پادشاهي آنان نصب كرد.
نخستين پادشاه بني اسرائيل، حدود 1030 سال قبل از ميلاد انتخاب شد. نام اين پادشاه در عهد عتيق (كتاب اول سموئيل، باب 9 به بعد) شائول و در قرآن كريم طالوت است (بقره: 247).
پس از انتخاب نخستين پادشاه، جنگ مهمي ميان بني اسرائيل و فلسطينيان آن زمان رخ داد و پيروزي نصيب بني اسرائيل گرديد. مهمترين قهرمان اين قوم جليات بود كه در قرآن كريم جالوت ناميده شده است. وي به دست حضرت داوود (ع) كشته شد و لشكر وي گريخت.
حضرت داوود (ع) جانشين حضرت طالوت شد (حدود 1015 سال قبل از ميلاد) و حضرت سليمان (ع) به جاي پدرش حضرت داوود (ع) نشست و مهمترين و با شكوهترين دوران بني اسرائيل را به وجود آورد. وي معبد بسيار بزرگي در شهر اورشليم (يعني شهر سلامت) ساخت كه به نام هيكل سليمان معروف شد. (هيكل در زبان عبري به معناي ساختمان بلند است). اين معبد بعدا يك بار حدود 587 ق.م. به دست بختنصر و بار ديگر در سال 70 م. به دست شاهزاده رومي، تيتوس (Titus) خراب شد.
اهل كتاب بر مبناي محتويات دروغين عهد عتيق (كتاب اول پادشاهان، باب 11) معتقدند كه حضرت سليمان (ع) بر اثر وسوسه همسران بت پرست خويش، در آخر عمر بت پرست و خطاكار شد! قرآن كريم با تمجيد فراوان از آن حضرت، ساحت قدس وي را پاك كرده است.
پس از رحلت حضرت سليمان (ع)، فرزندش رحبعام زمام امور مملكت بني اسرائيل را در كف گرفت و چون وي به ستمكاري پرداخت گروهي از مردم از فرمان او بيرون رفتند و تنها دو سبط يهودا و بنيامين در سرزمين يهودا (به نام يكي از فرزندان حضرت يعقوب) كه بخش نسبتا كوچكتري بود، براي او باقي ماند. اين قسمت كه شامل شهر اورشليم (قدس) نيز ميشد، اهميت بسياري داشت و نام "يهودي" از اينجا ميآيد. ده سبط ديگر حكومت مستقلي به نام اسرائيل به رهبري فردي به نام يربعام بن ناباط در شمال فلسطين تشكيل دادند. يربعام يكي از استانداران حضرت سليمان (ع) بود.
تجزيه كشور مبداء ضعف و بدبختي آنان بود. پادشاهان يهودا و اسرائيل نيز عموما گنهكار بودند و مردم را به گناه و بت پرستي دعوت ميكردند.
16- اسارت بابل
به هر حال پيشگوييهاي انبياي بني اسرائيل تحقق يافت (24) و پس از چندي آشوريها كه در شمال بابل در عراق و سوريه كنوني حكمراني داشتند و پايتخت آنان شهر نينوا بود به اسرائيل تاختند و عده كثيري را به اسيري بردند. چند سال بعد، پادشاه بابل بختنصر كه در عهد عتيق نبوكدنصر (يعني بت ((نبو)) تاج را نگهداري ميكند) ناميده ميشود، به اورشليم حمله كرد و مردم يهودا را كشت و عده اي را به اسارت به بابل برد كه تا مدتي طولاني در آنجا بودند. اسير شدن مردم اسرائيل و يهودا موجب پراكندگي آنان در خاورميانه و سرزمينهاي ديگر شد. اين اسارت اهميت ويژه اي داشت ؛ زيرا گروهي از مردم اسرائيل نيز كه در حمله پيشين توسط آشوريها از اسارت معاف شده بودند، در اين يورش همراه با ساكنان يهودا به بابل كوچ داده شدند. اين موضوع جلاي بابل ناميده ميشود.
يهوديان در زمان اسارت، برخي آداب و اخلاق مشركان را پذيرفتند و كمتر كسي در بين آنان از جلاي وطن و اسيري و دشواري پرستش خدا رنج ميبرد.
بايد توجه داشت كه انحصار طلبي و خود بزرگ بيني خوي و خصلت جدانشدني قوم كوچك يهود است و ساير اقوام جهان در واكنش به اين صفات، با يهوديان از در دشمني و ستيز در آمده و به تحقير آنان پرداخته اند. شايد نخستين ويراني شهر قدس و گرفتار شدن بني اسرائيل به دست بابليان در حدود شش قرن قبل از ميلاد نيز به همين علت بوده است. ارمياي نبي از جانب خداي متعال پيام آورده بود كه بني اسرائيل نبايد در برابر آن دشمن مقاومت كنند. ايشان اين پيام را به چيزي نگرفتند و آن پيامبر را زنداني كردند. پس از سقوط شهر قدس، ارميا آزاد شد (ارميا 39:14).
17- تجديد معبد
هنگامي كه كورش (يعني خورشيد) بنيانگذار سلسله هخامنشي بابل را فتح كرد، يهوديان آزاد شدند و اجازه بازگشت به سرزمين خود را يافتند. اما بسياري از آنان حاضر نبودند بابل را ترك كنند و در بابل و اطراف آن پراكنده شدند. اعلاميه كورش در مورد آزادي يهود حدود سال 538 ق.م. صادر شد. كورش با اين كار در ميان يهود محبوبيت زيادي به دست آورد.
گروهي از يهوديان نيز به فلسطين بازگشتند و به بازسازي شهر قدس آغاز كردند. در آن دوران همسايگان آن سرزمين احساس خطر كردند و مانع بر پايي يك حكومت مقتدر يهودي بر خاك فلسطين شدند. پس از آن حكومتهاي ناتواني در مناطق مختلف فلسطين بر پا شد و پس از چند قرن آشفتگي، شهر قدس براي بار دوم به دست روميان ويران شد و اين ويراني يهوديان را در جهان پراكنده ساخت. از آن پس، يهوديان در كشورهاي بيگانه زندگي سختي را ميگذراندند و انواع خواري و سركوفتگي را در جسم و جان خود ميچشيدند.
18- پيدايش كنيسه
پس از بازگشت يهود از بابل، جامعه ديني نظام تازه اي يافت و معابدي ساخته شد كه بعدا كنيسه (synagogue) ناميده شد.اين معابد مانند ساير معبدها معماري خاصي داشتند و در آنها قربانگاه و اماكن ويژه ديگري وجود داشت. هم اكنون نيز معبد يهوديان كنيسه ناميده ميشود.
قبله يهود معبد سليمان (مسجد اقصي) است. فقط سامريان قبله را كوه جرزيم در نزديكي شهر نابلس ميدانند. آنان روزي سه بار نماز ميخوانند: نماز صبح، نماز عصر و نماز مغرب. در صورتي كه دست كم ده مرد در كنيسه وجود داشته باشد نماز برگزار ميشود و در اين حال يك نفر كه معمولا پيرتر از سايرين است و عبري را خوب ميداند، جلو ميايستد و قسمتهايي از تورات يا دعاهايي به عبري ميخواند و در مواردي ركوع ميكنند. معروفترين عبارتي كه خوانده ميشود، شمع (يعني بشنو) نام دارد كه از تورات گرفته شده است:
(4)اي اسرائيل بشنو يهوه خداي ما يهوه واحد است (5) پس يهوه خداي خود را به تمامي جان و تمامي قوت خود محبت نما(تثنيه 6:4-5).
19- تأثير عقايد مزديسني و فرهنگ پارسي
يهوديان نيز مانند ساير اقوام تحت تاءثير محيط قرار داشتند و پس از تماس با برخي تمدنهاي باستاني، خواسته يا ناخواسته، بسياري از مفاهيم و اعمال آنها را وام گرفتند، ولي بايد توجه داشت كه آنان پيوسته و در تمام موارد، مسائل ياد شده را به رنگ اخلاقيات توحيدي خاص خويش در ميآوردند. مثلا داستان طوفان نوح، خواه از بابليها اقتباس شده باشد يا نه، آن گونه كه در سفر پيدايش آمده است، از خداي واحد، مهربان و درستكار سخن ميگويد. اين داستان به داستان پر- نپيشتيم (napishtim-Per) كه روي الواح ميخي حك شده است و علاوه بر شرك صريح، خداياني خودخواه، ستيزه جو، احساساتي و حسود را مطرح ميكند، چندان شباهتي ندارد. اين تمايز در ساير داستانها و قوانين و باورهايي كه گفته ميشود يهود از اقوام ديگر اقتباس كرده اند، نيز مشهود است.
در تورات تقريبا ذكري از قيامت نيست (مگر يكي دو اشاره مبهم، مثلا تثنيه باب 8: 16). از نظرات تورات (لاويان باب 26 و تثنيه باب 28) دينداري و بي ديني در جلب نعمتهاي اين جهان و سلب آنها تاءثير مستقيم و قطعي دارند. از سوي ديگر، كتاب تلمود از قيامت بسيار سخن گفته است.
يكي از باورهاي اصيل يهوديت، كه به تصور پژوهشگران، از بيگانگان گرفته شده، اعتقاد به رستاخيز مردگان است. اين اعتقاد با آرمان مسيحايي گره خورده و چيزي مانند اعتقاد به رجعت را پديد آورده است. ايرانيان باستان ميگفتند: «در زمان آينده، پس از آنكه آهورمزدا بر هماورد خود انگرو مئنيو، پيروز شود و او را نابود كند، مردگان برخواهند خاست». ولي شكل عالي و معنوي اين آموزه دستاورد اصيل، الهامات يهود است و با اعتقاد خشك و بي روح مغان ايران زمين، شباهتي ندارد.
به گفته پژوهشگران، اعتقاد به جاودانگي روح، از قديم ميان بني اسرائيل وجود داشته، و در چندين مورد از كتاب مقدس بدان اشاره شده است؛ ولي آن باور پس از بازگشت از بابل، با عقيده به جاودانگي قوم و قيام مسيحا پيوند خورد و اعتقاد به رستاخيز مردگان را پديد آورد. اين نظريه با قرآن مجيد تعارض دارد؛ زيرا از داستان برانگيخته شدن حضرت موسي (ع) در اوايل سوره طه به روشني ميفهميم كه اعتقاد به رستاخيز در نخستين پيام او وجود داشته است. (25)
20- اعياد يهود
يهود عيدهايي دارند از اين قرار:
1. روز شنبه: در اين روز افراد خانواده دسته جمعي غذا ميخورند و طي آن، بزرگ خانواده جام شرابي بر دست ميگيرد و با خواندن دعا، آن را تبرك ميكند و افراد خانواده از آن شراب ميخورند. تعطيل شنبه يكي از ده فرمان است (خروج باب 20: 8-11).(26)
2. عيد اول ماه: به عبري به آن روش حودش ميگويند كه به معناي آغاز ماه است.
3. سال هفتم يا سال انفكاك: طبق تورات هر هفت سال يك بار بايد وامها را بخشيد و كارهايي انساني از قبيل آزاد كردن بردگان اسرائيلي و مانند آن انجام داد (تثنيه 15). نام عبري اين سال شميطا به معناي رها كردن است.
4. سال يوبيل:اين عيد هر پنجاه سال يك بار ميآيد كه اعمال انساني و اخلاقي بسياري در آن انجام ميشود (لاويان باب 25).
5. عيد فصح: در لغت به معناي چشم پوشي كردن است كه به مناسبت چشم پوشي خداوند از قتل نخست زادگان بني اسرائيل در حين نزول اين بلا به فرعونيان چنين نامي به آن داده شده است). اين عيد هفت روز طول ميكشد و آغاز آن چهاردهم ماه نيسان در فصل بهار است و مراسم آن در تورات (خروج باب 12) آمده است. اين عيد مهمترين عيد است و مسيحيان نيز به خاطر تقارن آن با خاك سپاري حضرت عيسي (ع) آن را گرامي ميدارند. از دو سه قرن پيش تاكنون گاهي يهوديان متهم شده اند كه يك كودك يا بزرگسال مسيحي را كشته و از خون آنان در مراسم عيد فصح استفاده كرده اند. كتابهايي نيز در اين باب نوشته شده است.
6. عيد هفتهها: اين عيد پنجاه روز پس از عيد فصح به مناسبت گذشتن هفت هفته و آماده شدن محصول برگزار ميشود. نام عبري آن شاووعوت يعني هفته هاست.
7. عيد اول سال: اين عيد كه به عبري روش هشانا (رأس السنة) ناميده ميشود در اوايل مهر (اعتدال خريفي) قرار دارد. در آن روز به نشانه آمادگي براي ده روز ايام توبه بوق مينواختند. روز دهم اهميت خاصي داشت و به آن يوم ها كيپور ميگفتند.
8. يوم كيپور: يعني روز كفاره ؛ اين عيد مهم در دهمين روز ماه تشري واقع است و آن را ((عاسور)) يعني عاشورا مينامند. يهوديان از غروب روز قبل تا شبانگاه اين روز، به منظور كفاره گناهان، روزه ميگيرند و از خوردن، آشاميدن، استحمام و كار پرهيز ميكنند و در كنيسه ها به عبادت و استغفار مشغول ميشوند. در آن روز، يهوديان بنيادگرا لباس ويژه اي بر تن ميكنند و از پوشيدن كفش چرمي خودداري ميكنند.
9.عيد سايبانها: در روز بيست و دوم ماه تشري به نشانه زندگي كردن بني اسرائيل در خيمه هاي تيه در عصر حضرت موسي (ع) مدت يك هفته در خيمه زندگي ميكنند نام اين عيد به زبان عبري سكوت يعني سايبانهاست.
10. عيد گشايش: در عبري حنوكا ناميده ميشود؛ يادبود پيروزي يهود بر استعمارگران يوناني در سال 168 ق.م. است. در اين روز معبد سليمان به دست يهود از پليديها و خرابيهاي دشمن تطهير شد.اين عيد يك هفته پس از عيد سايبانهاست.
11. عيد قرعهها: در عبري پوريم نام دارد. اين روز به مناسبت رفع خطر قتل عام يهوديان به توطئه هامان وزير خشايارشا عيد قرار داده شده است. شرح مفصل اين ماجرا در كتاب استر در عهد عتيق آمده است. وجه تسميه اين روز آن است كه هامان براي تعيين روز اعلام تصميم خود به پادشاه قرعه كشيده بود. مزبور در ماه اسفند قرار دارد.
ادامه دارد ...
به اميد ديدار
خدانگهدار
